سه شنبه 25 تیر 1392
آقای بنفش
گروه پالت
خواننده: امید نعمتی
هادی میلانلو: «آقای بنفش» با این جلد چشمگیرش، که از هرجای ویترین فروشگاه قادر است توجه شما را جلب کند، هم پاپ است و هم خوب و این خیلی نوبر است. یعنی این روزها کار خیلی سختیست که یک موسیقی هر دوتای اینها همزمان باشد. اینکه آقای بنفش پاپ است زیاد استدلال نمیخواهد. نوع آهنگها، اشعارشان و به طور کلی صدا دهی «پالت» در این کار همگی بی برو برگرد پاپ هستند.
همنشینی سازها در کنار هم، مثل خود موسیقی، یک ترکیب بیسابقه نیستند اما به این بیسابقگی احتیاجی هم ندارند چون دارند کارشان را به خوبی انجام میدهند. این بیسابقه نبودن نکته مهمیست که بحث را به ویژگی مهم بعدی آقای بنفش میکشاند. این آلبوم همانقدر که به خاطر آهنگسازی و سازبندی و در کل نحوه صدا دهیاش پاپ است، ایرانی هم هست. یعنی یک پاپ ایرانیست نه به این خاطر که اشعار فارسی در این اثر خوانده میشوند یا ایرانیها آنرا اجرا میکنند بلکه به این دلیل که این اثر پر است از عناصر ایرانی. عناصری که با بخشی از تاریخ ایران آمیختهاند. گاهی از سعدی و خیام و مولوی استفاده شده و گاهی از فروغ و ابتهاج. گاهی از تکنیکهای آوازی ایرانی، هرچند کمرنگ، استفاده شده و گاهی از فضاهای مدال آن. حتا تصنیفی که در زمانه خودش جزو آثار خیلی معروف موسیقی ایرانی بوده است بازخوانی شده است. همه اینها دلایل کافی به دست میدهند که این اثر را یک پاپ ایرانی خوب به شمار بیاوریم و این احتمالا میتواند یکی از موتورهای پیشرانه این اثر را آشکار کند، یک ایده مرکزی که انگار کل آلبوم پیرامون آن شکل گرفته است.
گفتگو چیز خیلی خوبی ست! آنهم در دنیای امروز که گفتگو نکردن و سماجت و مرغِ یک پا داشتن (!!) هزینه های خیلی گزافی دارد. اگر نشود گفت روند عمومی هنر در دنیا، لااقل میتوان گفت یکی از جریانهای اصلی هنر در دنیای امروز دارد با همین ایده گفتگو کار میکند. در موسیقی نمونههای خیلی آشکاری از این ایده وجود دارد که با نامهای «موسیقی فیوژن» و «ورلد میوزیک» شناخته میشود. آنچه که خیلی پر رنگ در مواجهه با «آقای بنفش» به چشم میآید همین ایده گفتگوست. شاید وقتی اسمش به گوش میخورد مخاطب انتظار یک موسیقی خیلی غریبه و شدیدا (!!) خاص را داشته باشد، اما وقتی که یکی دو آهنگ از آلبوم به گوش میرسد، تازه این حس پیش میآید، که این آقای خوشرنگ اصلا به اندازه آن یکی معروفِ همرنگش، یعنی «جیغ»، عجیب و غریب نیست بلکه کاملا برعکس خیلی از جذابیتهایش را از آشنا بودنش و بعد غریبه کردن آشناها به دست آورده است. اینکه گفته شد این اثر هم پاپ و هم ایرانیست در واقع در بطن خودش همین ایده گفتگو را ارائه میدهد: یک سویه ایرانی و یک سویه غیر ایرانی. اما این همه ماجرا نیست. این آلبوم هم گفتگو بین ایرانی و غیر ایرانیست و هم گفتگو بین ایرانیهایی مختلف. به عنوان مثال اشعار این آلبوم هم از رپرتوار اشعار کلاسیک میآیند، هم از شعر کلاسیک معاصر، هم از شعر نو و هم از شعرهایی به زبان های محلی. خیلی جالب است که برای کلام یک قطعه مشخص همزمان از شعر سعدی و امید نعمتی استفاده میشود. حالا جدای از اینکه اینکار باعث میشود وزن شعر نتواند خود را بر تمام قطعه تحمیل کند و با تغییر شعر، وزن قطعه نیز تغییری به خود ببیند، گفتگوی جالبی را رقم میزند بین یک ایرانی از قرن هفتم و یک ایرانی مدرن. یا همنشینی کلام سبزواری با سازبندی پالت نمونه دیگری از این گفتگوهاست. اما احتمالا از همه جالبتر، که البته الزاما رقم زننده بهترین قطعه آلبوم نیست، گفتگوی میان ابتهاج و برومند است، که در واقع مواجهه آدم بزرگها و بچههاست و سطر دیگری از این گفتگوها را ارائه میکند. در واقع این موضوع که آقای بنفش با امضای «پالت» بیرون آمده، نه با امضای یک نفر شخص خاص از همه این حرفها روشنتر نشان میدهد که پالتیها چقدر به دنبال ایجاد کردن یک بده بستان و گفتگو بین سویهها و آدمهای مختلف هستند.
متن کوتاهی که از طرف پالت برای این آلبوم در نظر گرفته شده خیلی کوتاه اما بسنده است. در واقع آنها هم خودشان به این گفتگوهایی که به راه انداختهاند به خوبی واقفاند و احتمالا آن را جان مایه کارشان میدانند و اینکه حدود کار خودش را میشناسد و تا حدودی میداند دارد چه میکند یک امتیاز بزرگ برای پالت است. اینکه از تکنیک آواز ایرانی یا از مد ایرانی یا تصنیف موسیقی ایرانی استفاده کردهاند، آنها را دچار این توهم نکرده است که دارند موسیقی ایرانی را دگرگون میکنند. شاید اگر نامجو هم چنین رویکردی اتخاذ میکرد لااقل بخشی از مشکلاتش که مربوط به درون جامعه و اهالی موسیقی بود کمتر میشد! پالت به قول خودش میخواهد «در دنیایی که هر روز دارد پیچیدهتر میشود» به سویی گام بردارد که موسیقیها و ایدههای مختلف را با هم همنشین کند، به گفتگو بنشاند و از این رهگذر «جهانی رنگارنگ و بی مرز بسازد». به عنوان اولین اثر از این پالت تابلوی خوبی حاصل شده اما مسیر پیشرو به هر حال آسیبهای خودش را دارد. وقتی کار به گفتگو و همنشینی میرسد میشود تا بینهایت راجع به یک موضوع سخن گفت و گفتگو کرد، ولی پایان این گفتگو زمانی فرا میرسد، که دو طرف ماجرا درواقع در هم یکی شوند یعنی اتفاقا همین مرز داشتن دو طرف باهم، مستقل بودن دو طرف از هم، شرط اساسی شکلگیری گفتگوست. این ایده پالت میتواند خیلی از این جلوتر برود و آقایان و خانمها و حتا منظرههای خوشرنگتری بیافریند و آثار درخشانتری را خلق کند به شرط آنکه در جهان بیحد و مرز و رنگارنگش، مرزهای موسیقایی به روشنی حفظ شوند تا از رهگذر سلیقه گروه و هر آن رنگی که بر پالتشان مینشیند محصولی بدیعتر متولد شود.
منبع: پایگاه هنری سارتنا
«مرورستان» روزنوشتی است مختص مرور آلبومهای موسیقی. روزنوشتی که کمک میکند تجربههای شنیداریمان را به اشتراک بگذاریم؛ از این رو علاوه بر نوشتههای اختصاصی، مرورهای دیگران را نیز با اجازهی آنها منتشر میکند. شما هم میتوانید با نوشتن یک مرور برای ما گوشهای از تجربهی شنیداریتان را با دیگران قسمت کنید.